امام غریب
یا غریب الغربا
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:", توسط fatemeh -zahra-maryam-fayza-zahra
|
از حضرت رضا(ع) کمک مالی می خواست و بر آن اصرار میکرد.روزی به همراه امام از شهر خارج شد. هنگام نماز شد.امام در کنار صخره ای نزدیک قصری که در انجا بود نشست و فرمود: اذان بگو. پرسید: ایا منتظر بقیه نمی مانید؟ امام فرمود: " هرگز بدون دلیل، نماز اول وقت را به تعویض نینداز ". آن مرد اذان را گفت و با امام نماز خواند سپس گفت : ای پسر رسول الله! هنوز خواسته ام را برآورده نکرده اید و من به شدت نیازمندم. امام چوبی را به زمین کشید. سپس دست برد و از زیر خاک،یک شمش طلا بیرون کشید و فرمود : بگیر! خداوند در ان برای تو برکت قرار دهد. از آن بهره مند شو و آنچه را دیدی ،به کسی نگو. آن شمش برای آن مرد برکت اورد و او از ثروتمندان منطقه خود شد .
منبع:بحارالانوار نظرات شما عزیزان:
سلام وبلاگ خوبی دارید
به وبلاگ بانوی بی حرم فاطمه زهرا سر بزنید وبا عضویت جایزه بگیرید به امید دیدار |
قالب های نازترین جوک و اس ام اس زیباترین سایت ایرانی جدید ترین سایت عکس نازترین عکسهای ایرانی بهترین سرویس وبلاگ دهی وبلاگ دهی LoxBlog.Com
<-PollItems->
|